جدول جو
جدول جو

معنی حرف هیتن - جستجوی لغت در جدول جو

حرف هیتن
کسی را به حرف کشاندن، کسی را سخنی سرگرم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ / کِ دَ)
سخن گفتن:
چگونه چشم تو در خواب حرف میگوید
ز شوق حرف زنم با تو آنچنان در خواب.
صائب
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
حروفچین چاپخانه. مرتّب. رجوع به حروف چین شود، حرف گیر. (مجموعۀ مترادفات ص 253). سخن چین
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ)
حرف عله در حالتی که ساکن باشد. حرف مصوت. رجوع به حرف عله شود
لغت نامه دهخدا
پاره شدن پارچه، از کوره در رفتن ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
موضوع با اهمیتی که هنگام گفتگوی معمولی و عادی طرح شود رازی
فرهنگ گویش مازندرانی
برف باریدن
فرهنگ گویش مازندرانی